۱۳۸۹ آذر ۱۰, چهارشنبه

حیاط خلوت خبرها(7)

(1) خبر مهم امروز اعدام شهلا جاهد بود که در رسانه های ایران و حتا جهان بازتاب گسترده‌ای داشت. فکر می کنم به اندازه کافی در این رابطه نگاشته شده است تنها یک نکته: چرا ناصر محمد خانی پس از اجرای حکم به فرودگاه رفت و با هواپیما از ایران خارج شد...
"ناصر محمد خانی از ایران رفت
ناصر محمد خانی پس از اجرای حکم اعدام شهلا جاهد از ایران رفت.به گزارش خبرآنلاین ناصر محمد خانی بامدادچهارشنبه در مراسم اعدام شهلا جاهد که محکوم به قتل لاله سحرخیزان بود، شرکت کرده و بعد از اجرای مراسم با پرواز از فرودگاه امام تهران را به مقصد قطر ترک نمود.بامداد امروز در حضور خانواده مقتول شهلا جاهد اعدام شد. فرزند لاله  علی رغم گریه های مدام و جیغ و فریادهای وی صندلی اعدام را از زیر پای شهلا کشید
..."
البته این روزها  فیلمی  منتشر گردیده که نشان می‌دهد که چه ساده دو زن قربانی هوسرانی ... است و چه ساده برای ... بازی می‌کند! این خبر را هم شهلا فروزانفر تهیه کرده است که در بخشی از آن می خوانیم:
خانواده شهلا جاهد از ساعت دوازده شب در برابر اوین بودند... مادر پیر وخواهرها و برادر او و حتا همسایه ها و فامیل های دور و نزدیک شهلا جاهد دیشب آمدده بودند.ساعت 4 صبح، به جمع منتظران پشت در زندان اوین، خبرنگاران و فعالان زنان نیز افزوده شدند. خبرنگاران وقتی از راه رسیدند اعلام کردند، خبر اعدام شهلا جاهد در سایت های دولتی آمده است، این در حالی بود که آن موقع هنوز وکیل او آقای عبدالصمد خرمشاهی و اولیای دم هنوز برای اجرای حکم به داخل زندان نرفته بودند.ساعت 5 صبح پلیس با اسکورت خانواده لاله سحرخیزان را به داخل زندان هدایت کرد. این رفتار استثنایی بود، زیرا در موارد دیگر شاهد بودیم که اولیای دم خودشان از درب کوچک از میان مردم عبور می کردند.اجازه ورود ماشین محمد خانی به داخال اوین واقعا بی سابقه بود...تمام تلفنهای وکلا و قوه قضاییه قطع شد...عبدالصمد خرمشاهی هنگامی از اجرای حکم بازگشت گفت: شهلا جاهد آرام بالای چوبه دار رفت...او گفت مادر لاله سحرخیزان قصاص تقاضا کرد و محمد خانی نیز این خواسته را تایید کرد. هر چه وکلا تقاضای بخشش کردند محمد خانی و مادر لاله نپذیرفتند... برادر لاله صندلی را از زیر پای شهلا جاهد کشید...از هنر مندان سینما خانم مریلا زارعی و کارگردان فیلم شهلا جاهد، مهناز افضلی در جمعی که پشت در زندان اوین جمع شده بودند، حضور داشتند... همه گریه می کردند و این اعدام را باور نداشتند...
این نکته را هم بیافزایم که  هیچگاه در کشورهای توسعه یافته و آزاد مجازات را این چنین اجرا نمی کنند و به  نوجوانان اجازه چنین کارهایی را نمی دهند!... 
(2) کسانی که از بیمه تامین اجتماعی استفاده می‌کنند خوب می‌دانند که خاصیت این سازمان بیش از آن که خدمت به بیمه شوندگان باشد توسعه فعالیت‌های اقتصادی در عرصه‌های مختلف است. اگر فرصتی شد در مورد  فعالیت‌های اقتصادی این سازمان سخن خواهم گفت  ولیکن فعلن به گزارشی که تابناک در این باره تهیه نموده توجه کنید:
روابط عمومي وزارت رفاه و تامين اجتماعي براي صادق محصولي وزير رفاه رپرتاژ خبري تهيه كرده و از طريق پيامك براي مردم ارسال مي كند.به گزارش خبرنگار بولتن، در حالي كه پرداخت مطالبات  ميلياردي داروخانه ها از سوي سازمان هاي بيمه گر تحت پوشش وزارت رفاه وظيفه ذاتي و حق داروخانه است اما روابط عمومي وزارت رفاه در پيامك ارسالي خود به مردم با عنوان اين كه با «تدبير و مديريت وزير رفاه»مطالبات ميلياردي داروخا نه ها پرداخت شد اقدام به تبليغ شخص محصولي آن هم با هزينه بيت المال مي كند در صورتي كه اگر تدبيري بود اصولا بدهي در مدت يك سال وزارت محصولي به بار نمي آمد كه تازه بعد روابط عمومي وزارت رفاه با پرداختن به حاشيه خبر اطلاعات غير واقع به مردم ارايه دهد هر چند كه شايسته بود به جاي رپرتاژ آگهي براي شخص محصولي ، از مردم و داروخانه داران عذر خواهي مي شد.البته طبيعي است كه وظيفه روابط عمومي وزارتخانه ها انتشار اخبار مربوط به حوزه خود است اما متاسفانه روابط عمومي وزارت رفاه اقدام به تبليغ شخص محصولي مي كند .از سويي ديگر در سفرهاي استاني هيات دولت ، روابط عمومي وزارت رفاه با ارسال پيامك به مردم مثلا از فاتحه خواني محصولي از قبور شهداي آق قلا خبر مي دهد گويي كه يكي از مقام هاي ارشد كشور بر سر قبور شهدا حاضر شده است بنابراين شايسته است كه وزارت رفاه با تمسك به ارزش هاي كشور از انجام وظايف ذاتي خود طفره نرود هر چند كه گويا محصولي همچنان در حال و هواي وزارت كشور به سر مي برد.از سوي ديگر سايت رسمي وزارت رفاه هم علاقه خاصي به آوردن كلمه «مهندس» براي صادق محصولي دارد و حتي در سخنراني هاي وزير رفاه كفه ترازو بيشتر به سمت بيان مسايل سياسي است تا بيان و حل مشكلات جامعه هدف كه همانا كارگران، زنان سرپرست خانوار و در يك كلمه محرومان جامعه هستند.البته تكرار رپرتاژهاي خبري روابط عمومي وزارت رفاه براي شخص محصولي و عدم برخورد وي با روابط عمومي بيانگر اين است که گويا وزير رفاه بر خلاف  روحيه ضد تملق رييس جمهور، رپرتاژهاي خبري غير واقع روابط عمومي را تاييد مي كند.
(3) این هم خبری تاسف بار در مورد وضعیت خرمای بم که خبرگزاری مهر آن را تهیه کرده است:
" نود و پنج  هزار تن خرمای بم بدون مشتری ماند
کرمان - خبرگزاری مهر: وضعیت نامناسب کشاورزان خرماکار بمی حکایت دو ضرب المثل "دست ما کوتاه و خرما بر نخیل" و "بادمجان بم آفت ندارد" شده است بطوریکه پس از خسارت 70 درصدی کشاورزان و ضرر هنگفت اقتصاد تک محصولی مردم منطقه، 95 هزار تن خرمای باقیمانده نیز در سردخانه ها، بدون مشتری انبار شد.به گزارش خبرنگار مهر در کرمان، در حالیکه در بخشهای مختلف کشور روزانه میلیونها تومان صرف تولید و خرید قند، چیپس و صدها مواد غذایی مضر برای سلامت مردم می شود و در نهایت نیز نتیجه ای جز بروز بیماریهای مختلف ندارد، هزاران تن خرما به عنوان قند طبیعی که مصرف آن از لحاظ بهداشتی و حتی دستورات دینی نیز تاکید شده است در قطب تولید خرمای مضافتی کشور در حال از بین رفتن است.این روزها طعم شیرین خرما هم به کام نخلداران بمی تلخ شده است و کشاورزان محروم منطقه به خصوص خرده مالکان با چالشهای اقتصادی فراوان مواجه شده اند.
" (متن این گزارش تکان دهنده را در اینجا بخوانید)
(4) درباره ویکی لیکس هنوز تحلیل ها و خبرها توسط رسانه های بین المللی و داخلی مخابره می شود. یک تحلیل جالب را نیز ازآینده نیوز بخوانید که البته بخشی از انرا اینجا خواهم اورد:
بامداد دوشنبه گذشته، دو حادثه مهم رخ داد كه بسیاری از رسانه‌های داخلی وخارجی آنها را به یكدیگر مرتبط كردند: افشای 250 هزار سند وزارت خارجه آمریكا و ترور دو دانشمند هسته‌ای ایران.فصل مشترك تحلیلهای ایرانی از دكتر احمدی نژاد گرفته تا حسین شریعمتداری و حتی منتقدین دولت نظیر تحلیلگران روزنامه تهران امروز و سایت عصرایران، توطئه دانستن اقدام ویكی لیكس برای ایجاد جنگ روانی علیه ایران بود.این تحلیلگران به چند دلیل درباره این موضوع اشاره می كردند: نخست آنكه بخش قابل توجهی از این اسناد مربوط به ایران است، دوم جهت گیری محتوای اكثر اسناد مربوط به ایران علیه نظام، رهبری و دولت است و سوم این كه علیه اسرائیل مطلب چندانی در این اسناد وجود ندارد.تحلیلگران مذكور برای آنكه سناریوی جنگ روانی بودن افشاگری ویكی لیكس علیه ایران را كامل كنند، افشای انبوه اسنادی كه به ایران ربطی ندارد را هم اقدامی برای "رد گم كردن" عنوان می كنند.اما اگر بخواهیم این موضوع را بدون قضاوت قبلی مورد بررسی قرار دهیم، باید ابتدا به این پرسش پاسخ گفت كه چه كسی بازنده اصلی در افشاگری ویكی لیكس است؟بدون تردید دولت ایالات متحده و به ویژه وزارت خارجه این كشور، بزرگترین آسیب را از افشاگری ویكی لیكس دریافت كرده اند. چرا كه عملا رازداری و پیچیده عمل كردن كه دو ركن اصلی لابیگری است، برای دستگاه دیپلماسی آمریكا با این افشاگری  تبدیل به افسانه شده است.امروز دیگر هیچ دیپلمات یا مقام رسمی نمی تواند به مذاكره بدون نگرانی با مقامات آمریكایی بپردازد. چرا كه احتمال می دهد فردا مذاكرات محرمانه و اخبار سری منتقل شده توسط او، آنلاین دراختیار مطبوعات قرار گیرد.دیدگاههای پنهان و نظرات كارشناسی محرمانه ایالات متحده برای متحدان، رقبا و دشمنان این كشور رو شده است و به همین خاطر واكنشهای عصبی دستپاچگی و برخوردهای سردرگم كاخ سفید و شخص هیلاری كلینتون با پدیده ویكی لیكس نتوانسته دستاوردی برای این كشور به همراه بیاورد.پرونده سازی تجاوز جنسی برای مدیر ویكی لیكس در سوئد توسط سیا و گرفتن حكم جلب وی از اینترپول، تنها مقدمات انتقامی است كه برای این افشاگری در نظر گرفته شده است. چرا كه اولویت نخست برای ایالات متحده پیدا كردن محل نشت اطلاعات است و پس از آن بعید است كسانی كه در این افشاگری نقش داشته‌اند، بتوانند عمر طبیعی خود را به پایان برسانند. (متن کامل این نوشته که به قلم فواد حجازی است را اینجا بخوانید.)

۵ نظر:

آی سودا گفت...

مرگ هیچ انسانی خوشایند نیست حتی اگر قاتل باشد.

اما با تمام گفته ها و حکایت ها و نوشته ها باز هم نباید یک سویه نگاه کرد. ناصر مطمئنا مقصر است.
اما هیچ گاه فکر می کرد زندگیش به این سو رود؟ تمام آبرو حیثیتش، فعالیت حرفه ایش، کسی که شاید روزی محبوب خیلی از جوانان و نوجوانان بود. همان طور که شهلا نیز عاشقش شد.
اما چه کسی می تونه ادعا کنه در شرایط یکسان رفتاری به جز آنچه ناصر کرد انجام دهد. زنی وارد زندگی مردی متاهل می شود. به او ابراز عشق و علاقه می کند. گویی بچه ها و همسر او را نمی بیند. بی تکلف زیبایی های زنانه اش را در اختیار او می گذارد به نام عشق... آیا رواست در این شرایط از ناصر بخواهیم نقش حضرت یوسف را بازی کند؟
اگر گناه ناصر را در این بدانیم که به همسر و بچه هایش خیانت کرد آیا گناه شهلا که در این خیانت سهیم شد کمتر از او بود؟

Unknown گفت...

درود بر آی سودا
اتفاقن ما امروز در فیس بوک به طور مفصل با مخالفان و موافقان اعدام شهلا جاهد بحث کردیم و این که ناصر محمد خانی مقصر اصلی است و نیز سیستمی که به مردان اجازه می دهد در کنار زندگی زناشویی شان به عشق دوم و سوم بپردازند.البته شهلا خطاکار است اما این که تا کجا این خطا شکل گرفته مورد مناقشه است.ابهامات پرونده بسیار پیچیده است و به همان نسبتی که برخی اسناد نشان می دهد شهلا جاهد گناهکار است به همان نسبت نیز شواهد و قرائنی وجود دارد که نشان می دهد قاتل فرد دیگری است...ناگفته های شهلا جاهد با او به زیر خاک رفت...البته متاسفانه جامعه ایران هم انتقام جو شده و هم کینه توز و این به خاطر نوع فرهنگ و اموزشی است که در این چند دهه جامعه ما را سر و شکل داده است..این لینک را ببینید بخشی از دادگاه خانم جاهد است
http://www.youtube.com/watch?v=Dqi7xNshhrs&feature=related

فرشید گفت...

درود و سپاس
تارنگار راه راستی‌ در دامنه بلاگفا بعد از ۲ سال فعالیت مسدود شد. خوشحالم که خاری در چشم دشمنان فرهنگ ایران شد
با افتخار تارنگار شما را در آدرس جدید پیوند دادم. نشانی‌ تارنگار "راه راستی‌" به آدرس زیر تغییر یافت:
http://www.farshidh.blogspot.com
همیشه پوینده باقی‌ بمانید

Unknown گفت...

فرشید جان درود بر شما دوست قدیمی.
هیچ عجیب نیست که آقایان چنین کارهایی بکنند..من نیز پیوند شما را در به روز شده ها نهادم.پیروز باشید

سينا برادران گفت...

من فقط متاسف از مرگ يك انسان ديگرم. دنبال مقصر نمي گردم. اما به هر حال اعدام مجازات مناسبي نيست.

جستجو