۱۳۸۹ تیر ۳۱, پنجشنبه

قيام 30 تير(بخش دوم)

در 26 تيرماه 1331 (فرداي شب استعفاي رسمي مصدق از نخست وزيري)، حسين علا(وزير دربار) به مجلس آمد و نامه اي كه به خط خوش روي كاغذ مارك دار دربار نوشته بود. به دكتر امامي (رييس مجلس) داد. در اين نامه آن چه روز گذشته اتفاق افتاده بود ، به صراحت ذكر شده بود،يعني قريب به اين مضمون:" چون دكتر مصدق خواسته بود كه خودش عهده دار وزارت جنگ شود و اعليحضرت در مقام فرمانده ي كل قوا با اين تقاضا مخالفت كرده اند، دكتر مصدق استعفا داده و لذا شاه از مجلس مي خواهد كه مجلس نسبت به نخست وزير آينده راي تمايل بدهد." دكتر سيد حسن امامي پس از خواندن آن نامه ، چون مخالفت شاه را با دان پست وزارت جنگ به كسي كه نخست وزير وقت(دكتر مصدق ) تعيين مي كند، مخالف قانون اساسي  تشخيص داد، نامه ي دربار را به نمايندگان مجلس نشان نداد و گفت كه وزير دربار از شاه، پيام شفاهي آورده است و چون پيام شفاهي كافي نيست ، خواهش كرده ام كه پيام شاه را مكتوب كنند. آن گاه حسين علا در مجلس نامه اي ديگر نوشت كه دليل استعفاي دكتر مصدق در آن تصريح نشده بود. دكتر سيد علي شايگان در فراكسيون وطن(فراكسيون نهضت ملي)، موضع شاه را ناقض اصول 39و44و45و57و60و61و64و67 متمم قانون اساسي خواند و گفت:" شاه دموكرات منش" كه در مجلس به حفظ قانون اساسي سوگند ياد كرده است، ممكن نيست در امر حكومت، شخصا قبول مسووليت كند و بگويد وزارت جنگ را خود تحت نظر مي گيرد. مخالفان دكتر مصدق در مجلس دو حيله انگيختند، يكي آن كه به بعضي اعضاي فراكسيون نهضت ملي پيشنهاد مي كردند كه خود نخست وزير شوند و ديگر اين كه به ديگر نمايندگان مجلس مي گفتند كه دكتر مصدق تن به نخست وزيري نمي دهد و موضوع وزارت جنگ را براي رهايي از اين مسووليت بهانه كرده است. با اين تمهيدات، در نتيجه ي دكتر امامي در مجلس و دكتر هومن در دربار، 42 نفر نماينده در جلسه ي سري به قوام راي تمايل دادند، در حالي كه در آن جلسه حتا يك نفر هم به دكتر مصدق راي نداد! آن وقت شاه در 27 تير حكم نخست وزيري قوام را – بي آن كه منتظر تاييد آن راي تمايل در مجلس سنا بماند- صادر كرد....

هیچ نظری موجود نیست:

جستجو